سئوال جوابهای آقا احسان 1

ظ

بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر

روزی در خانه مثل تمامی خانواده ها نشسته بودیم .در مورد یک موضوعی صحبت می کردیم که بابای آقا احسان یک روزی برای یک کار اداری به شهرتهران رفته بود .از آنجائیکه آدرس آن اداره را نمی دانست از آقا پلیس سئوال می کند تا آدرس آن اداره را برای بابای بگوید . تا بابای بتواند به راحتی به آن اداره برود .

در این هنگام آقا احسان ازمن سئوال هائی پرسید که برای من بسیار مهم و جالب بودند .

آقا احسان : بابا از آقای پلیس چطوری پرسیدی مگر از او نترسیدی ؟

ظ

بابای : نه پسرم آقا پلیس که ترس ندارد . مثل همه ی مردم رفتم پیش آقا پلیس و پس از سلام و خسته نباشید .آدرس آن اداره را از او پرسیدم و او هم بسیار محترمانه و خوب برایم آدرس آن اداره را گفت . حتّی برای من یک تاکسی صدازد و به آقای راننده گفت که خواهش می کنم این آقا را به این اداره برسانید. تازه شماره ماشین آقای راننده را هم در دفتر کوچک جیبی خودش نوشت و اسم آقا راننده را هم پرسید و نوشت . تازه ما باید با آقا پلیس دوست باشیم و اگر در جائی به مشکل برخورد کردیم از آقا پلیس کمک بگیریم .چون آقا پلیس همیشه در فکر ماست که خدای نکرده کسی به ما زور نگوید و حق مارا پایمال نکند . همیشه ودر همه جا مراقب ما ست و مواظب اموال ما و امنیّت ما و جامعه ما می باشد . آقا پلیس بسیار مهربان و خوش اخلاق است .می دانی چرا پسر گلم ؟ چون آقا پلیس هم مثل تمامی باباها بچّه دارد . او هم یک بابای مهربان و دوست داشتنی است .بچّه ها را هم بسیار دوست دارد .هیچ بابایی دوست ندارد که کسی به بچّه ها صدمه یا ناراحتی بوجود بیاورد .می دانی چرا اسم آقا راننده و شماره تاکسی را آقا پلیس در دفتر کوچک خود نوشت ؟ برای اینکه پلیس ها همیشه کارهایش باید بسیار محکم و تمامی جوانب را در نطر بگیرند ، که خدای نکرده اگر روزی گزارش دادند که یک نفر گمشده و آن گمشده هم اگر آن مسافر باشد فورا این آقا پلیس مشخّصات آن را کنترل نماید و کارهای دیگر ... وقتی بزرگ شدی خودت این چیزها را هم می فهمی .


تاریخ : 10 فروردین 1393 - 23:15 | توسط : بابای و مامانی | بازدید : 723 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام